سلام ...
امیدوارم وقتی این نامه را میخوانی بهترین حال زندگیت را داشته باشی
باز دوباره محکوم به نوشتن از تو شدم. شش دست را به حکم های دلت باختم باز هم دل بازی میکنی ؟
مثل شاهی شده ام که قبل از شروع بازی مات چشمانت شده است. مگر میشود فکر کرد، وقتی دل تصمیم بگیرد ؟
فکر نبودنت کابوس تمام خواب هایم شده است. مگر میشود روز باشد و تو نباشی ؟
کاش زمان دست من بود. تا این بی عدالتی ها را پایان دهم ...
دیووانه ایم و به بازی زمان اعتراض نمیکنیم. ما عاشقیم و کلا اعتراض نمیکنیم.
چقدر خوب است که دیوانه تو باشم ...
دنیا، برای عاقلان ...
من این دیووانگی را به 100 دنیا نمیدهم.
هیچوقت درک نکردم مگر میشود تو را دید و سالم ماند ؟
مگر میشود تو باشی و عقل تصمیم بگیرد ؟
از کجا باید شروع کنم ؟
با اولین سلامش ؟
که تمام وجودم را مانند دریا، آرامش خزری میدهد ...
کاش باشی و فقط سلام کنی ...
از کجا شروع کنم ؟
وقتی که اسمم را صدا میکند ...
انقدر بلند میشوم، بیشتر از دماوندت ...
کاش باشی و صدایم کنی ...
از کجا شروع کنم ...
هعی ...
کاش این کاغذ هم میتوانست سنگینی از تو نوشتن را تحمل کند. حال روز قلم را نگوییم بهتر است ...
پیش چشمان تو همه خاکستریم !!!
آروز دارم باشی کنارم ...
حرفی نزنی، چیزی نگویم ...
فقط مات چشمانت شب ها را صبح کنم ...
کاش هیچوقت بودنت تا نداشت ...
دوستت دارم بهترینم ...
یا مهدی ...
25 مرداد سال 95 - مرتضی
هستی، ولی با نیستی ات چه کنم ؟ / تابستانیم، ولی با پاییزت چه کنم ؟
درختم، میترسم از پاییز سرد / با کوچه پرندگانت چه کنم ؟
فرهادم، بین لیلی ها / اگر شیرینم نباشد چه کنم ؟
همیشه، دوستت دارم ... / این را نگوییم، چه کنم ؟
#خودم
طبقه بندی: شعر، گفتگو، اعتراف، تفاوت، خاطره نویسی، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: دنیای شاد ما، دوستت دارم، بهترینم، نامه، نامه به بهترینم، حال عالی، زندگی شیرین،
سلام به همه دوستای دوست داشتنی اینترنتیم.
پی نوشت :
طبقه بندی: احساس نویسی،
برچسب ها: دوست داشتم، دوست دارم، دوستت دارم، احساس نویس، احساس نویسی، واقعیت، حس عالی عالی عالی،
خوب هستین ؟؟؟
من همیشه دارم معذرت خواهی میکنم .
ببخشید دلایل زیادی بود که از شما دور بودم ( نت نداشتم ، کنکور دارم ، وقت نداشتم ، حوصله نداشتم و... )
از اول قرار بود احساس نویسی کنم خب از اتفاق ها حرف نمیزنم.
فیلم نهنگ عنبر رو دیدن ؟؟؟
اره ایرانیه - رضا عطاران و مهناز افشار بازی میکنن ...
داستانش یه جورایی شبیه منه :
رضا عطاران مهناز افشار رو دوست داره و هر کاری میکنه که بهش برسه ولی ...
نکته جالب توجه ای که این فیلم داشت این بود که فقط مهناز افشار اصلا به رضا عطاران که عاشقش بود توجه نمیکرد ...
بگذریم دارم از بحث خارج میشم - اینو میخواستم بگم: ( شاید خیلی از نظر شما مسخره باشه ولی واقعیه !!! )
من 10 دقیقه پیش خیلی اعصابم خورد بود ، خسته بودم از همه چیز ...
الان عالی عالی عالیم !!!
میپرسین چطور ؟؟؟
مگه میشه یکی اینجوری حالش خوب بشه ؟؟؟
وایسین بگم چجوری شد که انقدر حالم خوب شد :
تلگرام که میدونین چیه ؟؟؟
تنها دلیلی که من عضوش شدم رو خودتون میدونین ...
رفتم بعد از 10 روز ببینم کی چه پیامی داده ( من ایمیلم رو از تلگرام بیشتر چک میکنم )
با اعصاب داغون ، کم حوصله - اصلا حوصله نداشتم بیام اینجا پست بدم.
ولی ...
دیدم دنیا منو از بلاک درآورد ...
از بلاک درآورد !!!
خیلی خوشحال شدم !!!
100 درصد مطمئنم که اصلا واسش مهم نبود ...
ولی این کارش حالمو خیلی خوب کرد ...
نمیدونم از نظر من خیلی مسخره بود - ولی نمیدونم چرا این چیزای کوچیک خوشحالم میکنه ...
نمیدونم - شاید نباید اینو میگفتم ...
ولی واقعیت بود ...
از اول این وب سعی کردم با صداقت بنویسم - البته زیاد هم صادق نبودم .
همیشه پست هام سرو ته نداره مثل فیلم های ایرانی ... ( من دیروز با سریال کیمیا اشنا شدم )
میخوام اخر این پست از 1 نفر تشکر کنم .
- ممنون دنیا خانوم ، با این که نیستی ولی هستی و باعث میشی حالم بهتر شه .
همیشه حالتون عالی باشه ... ( عالی عالی عالی مثل خودم )
یا مهدی ....
پی نوشت :
- تشکر ویژه میکنم از شما که پست های بی مقدارم رو میخونین و نظر میفرستین ...
- ببخشید یه یه مدتی غیبت داشتم - شاید دیر به دیر بیام ولی شمارو فراموش نمیکنم
- بابت پایین اومدن کیفیت پست هام هم عذر خواهی میکنم .
طبقه بندی: احساس نویسی،
برچسب ها: دوست داشتم، دوست دارم، دوستت دارم، احساس نویس، احساس نویسی، واقعیت، حس عالی عالی عالی،